اشتباهات رایج در ترجمه برندها
اشتباههای کلاسیک بازاریابی نشان میدهد که جهانیشدن آن قدر که بهنظر میرسد، آسان نیست! هنگامیکه وارد فرآیند جهانیسازی میشوید باید معنای برند، لوگو و شعارهای تبلیغاتی شرکتتان را در منطقه مورد نظر بررسی کنید. درحالیکه بسیاری از شرکتها درمورد نیاز به ترجمه دقیق و مناسب آگاه شدهاند و به اهمیت ترجمه فارسی به انگلیسی در کسب و کار پی بردهاند، اما باز هم در عمل شاهد شکستهای فراوانی هستیم. قدرت زبان فقط در ایجاد ارتباط دیده نمیشود، بلکه برداشتهایی که از هر واژه یا عبارت میشود هم در حیطه قدرت زبان هستند. در صبحتهای
روزمره علاوه بر آنچه مردم میگویند، به نوع گفتنشان توجه میکنیم. حال در نظر بگیرید بدون آشنایی با زبان و فرهنگی خاص بخواهیم در آن تجارت کنیم. در ترجمه برند به زبانهای مختلف، به استخدام مترجم مسلط به زبان و فرهنگ نیاز است.
کسی که علاوه بر ترجمه روان و دقیق به استعارهها، اصطلاحهای ادبی و عامیانه و خط قرمزهای فرهنگی و مذهبی تسلط داشتهباشد و بتواند برای جذب مشتری در فرهنگ مقصد به شرکت کمک کند. برای برندسازی در حیطه بینالملل نمیتوان از تکهکلامهای خاص و شوخیهای زبانی استفاده کرد. این اصطلاحات در زبانهای دیگر گاه بیمعنا هستند و گاه حتی معناهای منفی و زشتی دارند. پس مترجم متن انگلیسی به فارسی شدن آن چنان که همه تصور میکنند ساده نیست و به مهارتهایی نیاز دارد.
در ادامه چند نمونه از بدترین تجربههای حاصل از نادیدهگرفتن اهمیت ترجمه روان و خوب را با هم مرور میکنیم.
1- خطوط هوایی برانیف اینترنشنال در 1987 صندلیهای چرمی جدیدی برای هواپیماهایش طراحی کرد و شعار تبلیغاتی «پرواز در چرم» را برای آن طراحی کرد. ترجمه اسپانیایی این عبارت در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین مشکلی ایجاد نکرد اما ترجمه دقیق این جمله در مکزیک «برهنه پرواز کنید» بود!
2- کلایرول یک آهنربای فنری به نام Mist Stick (مبهم چسبیدن) را به آلمان صادر کرد، درحالیکه در زبان آلمانیMist یک اصطلاح عامیانه برای واژه کود است!
3- اولین باری که کوکاکولا وارد چین شد، گاهی نام برند را ترجمه میکردند. حدس بزنید معنی این برند به زبان ماندارین چه بود؛ گاز گرفتن موم بچه قورباغه!
4- شرکت گربر در آفریقا غذای کودک را با تصویر کودک زیبایی روی آن روانه بازار کرد. بدون اینکه بداند در اتیوپی به دلیل اینکه بیشترِ مردم سواد خواندن ندارند، عکس چیزی که داخل جعبه است روی آن چسبانده میشود.
5- هنگامیکه در اواخر دهه 1980درهای رستوران KFC بر روی مردم پکن باز شد، آنها را با شعار «انگشتهایتان را بلیسید» نگران کرد، چرا که این جمله به «انگشتهایتان را بخورید» ترجمه شد.